۱۳۸۸ آبان ۵, سه‌شنبه

میترا گرجیان 1

در این وبلاگ بنا داریم تا شما را با دختران خیابانی اهواز اشنا کنیم و اولین نفر کسی نیست جز میترا گرجیان. میترا گرجیان 24 ساله ساکن کوی سعدی اهواز و در یک خونواده گرجستانی-بختیاری متولد شده که خونواده اون به هر دو رگشون بدجوری می نازن. اما میترا چجوری به این راه کشیده شد. اولین نفر کی بود.
میترا قبل از اینکه به نفر اول برسه از طریق دوستش مریم نوروزی که بعدا به اون هم می پردازیم با س.ک.س آشنا شد از طریق دیدن فیلم و ..بعله..همجنسبازی. وقتی که مریم به خونه میترا میرفت تا درس بخونن یا میترا گاهی اوقات به دیدن اون میرفت ، درب اتاق بسته می شد و (!) خلاصه اینجوری مزه این رابطه زیر زبون میترا رفت.
اما اولین نفر کسی نبود جز شوهرش! بله.. میترا بعد از پیش دانشگاهی با موس موس کردن دور پسر عموش مهران که به نظر میترا و دوستاش خیلی خوشتیپ و دوست داشتنی بود تونست قاپش رو بدزده و بنا به اصطلاح خود اونا خودشو جل کنه به اون. اما حتی پسر عموی اوپن مایند میترا هم نتونست اخلاقیات بیشرمانه میترا رو تحمل کنه و بعد از 2 سال با بکارتی از دست رفته و البته تجربیاتی به دست امده و شناسنامه ای المثنی که با هزار کلک گرفته بودنش پا به دانشگاه گذاشت.
دانشگاه محلی بود برای خرابکاری های بعدیش. اما خونواده اون که کم کم خصوصیات اخلاقی (ضد اخلاقی) دخترشون رو فهمیده بودن خیلی محدودش کردن اما اون از پسشون براومد و با راهنمایی های مریم نوروزی باز هم بر اونا غلبه کرد.
میترا (با نام مستعار میتی ج.ن.د.ه) در دوره دبیرستان و قبل از اون شاگرد اصلا درسخونی نبود و به دلیل همون کارایی که گفتیم همیشه با تجدیدی و به زور درساشو می گذروند. اما در دانشگاه اون شاگرد اول شد. همه چی از ترم اول شروع شد و یکی از درسایی که اون نمره نیاورد. پس پیش دکتر پ رفت که در دانشکده علوم انسانی پستی داشت و قبلا در دبیرستان هم میترا رو می شناخت! اون راضی شد که در ازای کاری که میترا براش می کنه و چیزی که در اختیارش میذاره نمره اونو درست کنه و این شروع شاگرد ممتاز بودن میترا بود چراکه راهش رو (بیراهش رو!) پیدا کرده بود. همین ممتاز بودن میترا باعث کم شدن محدودیت های میترا شد و آزادی اون که در آینده مفصلا به اونا می پردازیم.
ادامه دارد
بعد از اینکه کارمون در باب میترا گرجیان تموم شد از دخترایی مانند مریم نوروزی(ماری)-زهره الفاظی (ملیکا)-هلن-الیسا- مرضیه-سحر و... صحبت خواهیم کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر